کوچولوی منکوچولوی من، تا این لحظه: 10 سال و 9 روز سن داره

دلیل تازه زندگی

اولین شب های اتاق علی

سلام نازپسرم پسر خوشگل خوشمزه ام دیشب اولین شبی بود که شما اتاق خودت خوابیدی البته منم کنار تختت روی زمین بودم . برات تازگی داشت . یه بار قبل خواب رفتی پیش بابات و چند بار ازم پرسیدی مامان تو هم اینجا می خوابی؟ و آره تاکیدی که همیشه قبل از سوالات می پرسی رو بهش اضافه کردی و منم مثل همیشه عاشقت هستم . آخرش هم نتونستی روی تختت دووم بیاری و اومدی روی زمین چند بار از ماهیت عروسک هات توی تاریکی پرسیدی و منم هر کدومو بهت معرفی می کردم تاکید می کردم که دوستته و شب ها ازت مواظبت می کنه آخر سر هم باب اسفنجیت رو بغل کردی و خوابیدی و منم گذاشتمت روی تخت خودت . خودم که تا ساعت چهار شب خوابم نبرد شما هم که حوالی دو و نیم بلند شدی و بدجوری گریه کردی...
16 خرداد 1395

علی کوچولو و شیطنت هاش

سلام پسر قشنگم الهی مامان فدای شیطنت هات بشه می دونی چی کار کردی؟ آدامسو انداختی تو شلوارت و بیضه ات چسبیده به پات سر صبح که می خواستم حاضرت کنم تا ببرمت پیش مامان جون پری متوجه شاهکارت شدم تا یکم تکونت دادم بیدار شدی و انگار نه انگار که خواب بودی پا شدی به حرف زدن تا ازت پرسیدم چرا این کارو کردی با لحن قشنگت گفتی: ببکشید دیگه تکرار نمی کنم یعنی عاشق این کارهاتم زود کاری که کردی به گردن می گیری و فوری هم می گی ببکشید بعدش هم می گی دوست دارم خیلی دوست دارم و فورا بغلم می کنی که دعوات نکنم پسر باسیاستم . همه اش سوال می پرسی ... به داداشت ابراز عشق می کنی و شکمم رو بغل می کنی و شکمم رو می بوسی و در موردش سوال می کنی ازش ح...
3 خرداد 1395
1